Saturday, February 7, 2015

اجرت‌الجّماع!

بر درِ ديهی، خری را فحل می‌دادند. زنی صاحب‌جمال حاضر بود.
خداوندِ خرِ ماده گفت: «چون‌ست که جهتِ اجرتِ خر، از من پنج دينار می‌خواهی؛ و اگر من خواهم زنی را بگايم، تا ده دينار نستاند، جماع به من ندهد!؟»
زن گفت: «تو چنين کيری بيار تا من پنجاه دينار بدهم!»

(عبيدِ زاکانی؛ رساله‌یِ دلگشا)

No comments:

Post a Comment